ديروز رفتم عكاسي يه عكس انداختم. همون موقع يكي اومد اونجا و گفت: يه عكس آلبومي ميخوام بگيرم.
خب! چيز عجيبي نبود ولي من به اين فكر كردم يعني ميشه مثلا فلان سال ديگه يكي بياد و بگه: يه خاطرهي خوب ميخوام تو ذهنم ثبت كنيد. و بعد طرف يه فرم بهش بده تا جزئيات خاطره رو بنويسه. وقتي از اونجا مياد بيرون واقعا اون خاطرهي كوفتي تو ذهنش هست!
نميدونم اين كار چه اهميتي داره و اصلا داشتن خاطره اينقدر باارزش هست يا نه؟ ولي حداقل فايدهاش اين بود كه تا وقتي عكاس اومد منو سرگرم كرد.
خب! چيز عجيبي نبود ولي من به اين فكر كردم يعني ميشه مثلا فلان سال ديگه يكي بياد و بگه: يه خاطرهي خوب ميخوام تو ذهنم ثبت كنيد. و بعد طرف يه فرم بهش بده تا جزئيات خاطره رو بنويسه. وقتي از اونجا مياد بيرون واقعا اون خاطرهي كوفتي تو ذهنش هست!
نميدونم اين كار چه اهميتي داره و اصلا داشتن خاطره اينقدر باارزش هست يا نه؟ ولي حداقل فايدهاش اين بود كه تا وقتي عكاس اومد منو سرگرم كرد.
پ.ن1: اگر اين چنين تكنولوژي[؟!] به وجود بياد فكر كنم خيليها انواع و اقسام خاطرهها با جنيفرلوپزها و آنجليناجوليهاي اونموقع خواهند داشت.
پ.ن2: احتمالا بعد از مدتي كه در اين زمينه زيادهروي ميشه(مخصوصا در ايران)، دولت طرح توزيع عادلانهي خاطره، طرح هدفمندسازي خاطرهها ويا مثلا طرح سهميهبندي خاطرهها رو به اجرا ميذاره.
پ.ن3: طبق موادي از طرح توزيع عادلانهي خاطره؛ بايد همه از حق يكسان در داشتن خاطره و بودن در خاطرات بهرهمند بشوند. مثلا مادربزرگ دختر همسايه بهاندازهي دختر همسايه بايد در خاطرات مثلا سـ كـ سـ ـي حضور داشته باشن.
پ.ن4: عكاس اومد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر