با توجه به فراگیری مبحث داف و دافطلبی و دافگزینی و... و برای خالی نبودن عریضه و عقب نماندن از این قافلهی نیکخواه و نیکجویِ خُلد آشیانِ جنت مکان و عرضهی اندام در این وادی پر حریف و به خاک مالیدن دماغ آن رقیب، بخشی از دیوان کـ...شعری خود با نام «دافنامه یا نامهای به دافها» منتشر میگردد. باشد که باشد....
اینها واگویههایی است از آدم سراپا تقصیر و گیر کرده در بروکراسی تقدیر...
تقدیم به چیزم.... که همدم بیدافیهای من است....
با داف نیامده سخن ساز مکن از دافی که دی گذشت فریاد مکن
ای همتوکفان* باید بریم سراغ داف با عکس و سخن دل خودت شاد مکن
*همتوکفان: همه کسانی که توی کف میباشند
گُه نخوریم
ای دوست بـیـا تا غـم دافــی نـخـوریـم یـا یـاد نداشـــتــه و نــکــرده نـکـنـیـم
کلا همه داف اسمی از یاد بریم راستی! تو بگو! پس چه گهی ما بخوریم؟!
داد و ستد دافگانه
ای دوست که داری این همه داف زمانه روزی بده ما را دافی، نسیه، بیعانه
گر خوشتری که ما را دهی بهطور دایم ما قول دهیم نگه داریم آن لعبتانه
ادامه دارد.....